معنی آناناس ، موز

حل جدول

آناناس ، موز

میوه گرمسیری

از میوه های گرمسیری


آناناس، موز

میوه گرمسیری

از میوه های گرمسیری

تعبیر خواب

آناناس

آناناس: دعوت شدن به یک ضیافت و یا یک سفره دیدن آناناس در خواب، علامت سعادتمند شدن است. 2ـ خوردن یا چیدن آناناس در خواب، نشانه رسیدن به پیروزی در آینده ای نزدیک است 3ـ اگر خواب ببینید در هنگام مهیا کردن آناناس برای میز غذا پوست زبر آن دستتان را می خراشد، علامت آن است که پیرامون موضوعی نگران و پریشان خواهید شد که سرانجام برایتان راحتی و موفقیت به ارمغان خواهد آورد - لوک اویتنهاو

فرهنگ فارسی هوشیار

آناناس

فرانسوی بر گرفته از عین الناس تازی کاجدیس (اسم) گیاهی از دسته آناناسها نزدیک به تیره نرگسیها از راسته تک لپه ییها. اصل این گیاه از آمریکاست و برگهایش دراز و غالبا دور آنها خاردار است. گلهایش خوشه یی و بساقه چسبیده است، میوه گیاه مذکور که جزو مرکبات است یعنی چندین میوه گیاه مذکور که جزو مرکبات است یعنی چندین میوه در یک پوست جمع شوند و تشکیل یک میوه بزرگ دهد (مانند پرتقال نارنج و لیمو) . این میوه خوراکی است و از آن کمپوت مربا و ترشی سازند. یا آناناس وحشی. نوعی آناناس که خودروست و میوه اش از آناناس معمولی کوچکتر است آناناس بری یبانی آناناس.

لغت نامه دهخدا

آناناس

آناناس. (فرانسوی، اِ) نام درختی با میوه ای بهمان نام.


موز

موز. [م َ / م ُ] (ع اِ) میوه ای گرمسیری است و در مصر و یمن و هندوستان و فلسطین بسیار می باشد ودرخت آن یک سال بیشتر بار ندهد و هر سال از بیخ می برند باز بلند می شود و میوه می دهد و آن را به هندی کیله خوانند و به ضم اول هم آمده و او به اندام ماه پنج شبه است. (از برهان). مویز که به هندی کیله گویند. (منتهی الارب). کیله و آن میوه ای است به هندوستان و این لغت عربی است و موز مکی به بزرگی بادنجان می شود. (آنندراج). میوه ٔ یک نوع درختی گرمسیری که در مصر و یمن و هند و صومالی بسیار عمل می آید و ثمر آن از میوه های مأکول و درازای برگهایش از دو تا سه گز است. (از ناظم الاطباء). میوه ای باشد در مصر معروف. و موز مکی چون باتنگان [بادنجان] بود. (از لغت فرس اسدی) (فرهنگ اوبهی). لغت عربی است و به هندی او را کرک گویند و بیخ درخت او از دوزیاده نبود و چون درختان دیگر بزرگ نشود و ساق او باقی نماند و طعم موز پس از چیدن و چند روز داشتن خوش شود. میوه ٔ موز که در تابستان رسیده شود از زمستانی بهتر باشد و از بدر آمدن میوه ٔ او مدت دو ماه ببایدو میان شکوفه آوردن او و تمام رسیدن چهل روز باشد. (از تذکره ٔ صیدنه ٔ ابوریحان بیرونی). کیله. بنان. بانان. (اینکه صاحب برهان می گوید «موز به اندام ماه پنج شبه است و موز مکی به بزرگی بادنجان می شود»، او و اسلاف او را لغت نامه ٔ منسوب به اسدی به اشتباه انداخته. موز دو نوع است قسمی خرد و قسمی بزرگ. لکن موز مکی وجود خارجی ندارد و بیت طیان را غلط خوانده اند. طیان «مرمکی » گفته و آن مشهور است و سیاق کلام هم بر صحت این دعوی گواهی می دهد چه کردن موز در جام برای عطرو طعم شیرین که دارد امر بعیدی است. طیان می گوید: «مر اگرچه منسوب به مکه است برای بدی طعم آن را به جای شکر در جام نکنند» یعنی انتساب به بلدی طیب در نیکویی و بدی مر اثری ندارد و صاحب منتهی الارب موز را مویز ترجمه کرده و مانند صاحب برهان گوید که آن را به هندی کیله نامند). (از یادداشت مؤلف):
موز مکی اگرچه دارد نام
نکنندش چو شکّر اندر جام.
طیان.
موز با لقمه ٔ خلیفه به راز
رطبش را سه بوسه برده به گاز.
نظامی.
جد، میوه ای است مشابه به موز. غفعف، بار درخت موز. (منتهی الارب). و رجوع به تذکره ٔ داود ضریر انطاکی ص 334 و اختیارات بدیعی و تحفه ٔ حکیم مؤمن و مخزن الادویه و ذخیره ٔ خوارزمشاهی شود.
- موز مکی، درست نیست و آن مرمکی است که در شعر طیان به تصحیف موز مکی خوانده اند. (از یادداشت مؤلف). رجوع به توضیح ذیل موز در همین ستون شود.
|| (اصطلاح گیاه شناسی) (موزها) نام تیره ٔ گیاهی از رده ٔ تک لپه ایها. طلح، طلحه، درخت موز. (دهار). طلح منضود، درخت موز است. (منتهی الارب). و طلح منضود، و اندر میان موز باشد بر یکدیگر گرد کرده. (تفسیر کمبریج ج 2 ص 341 سوره ٔ 29/56). || درخت طلح. (مجمل اللغه). درخت کیله که میوه ٔ آن معروف است. (از غیاث). سرداح. سرداحه. (منتهی الارب). گیاهی است پایا از رده ٔ تک لپه ایها که تیره ٔ خاصی را در این رده به نام تیره ٔ موزها به وجود آورده است. این گیاه با وجود عظمت و رشد و نمو زیادش از گیاهان علفی محسوب می شود و بر خلاف درختها و درختچه ها تنه اش چوبی و سخت نمی گردد. برگهای آن نیز بسیار بزرگ و طویل می شوند و گاهی طول یک برگ به سه متر بالغ می گردد و عرض هر برگ در راستای بیشترین پهنه از 60 سانتی متر نیز تجاوز میکند. گلهایش به طور فراهم در غلافی جای می گیرند و گل آخرینش شبیه خرما است. میوه اش گوشتدار و مطبوع و خوراکی است و مجموع میوه ها خوشه را به وجود می آورند که رژیم نامیده می شود. درخت موز در اکثر نقاط گرم دنیا کاشته می شود و اخیراً درنواحی جنوبی ایران به کشت آن مبادرت کرده اند. اصل این کلمه «موشه » و هندی است. و اخیراً از میناب به جیرفت برده اند و در بندر تیس نیز کاشته اند و ثمر می دهد. میوه ٔ آن را نیز موز می گویند. (یادداشت مؤلف). و رجوع به گیاه شناسی گل گلاب ص 286 و بیولوژی وراثت ج 1 ص 159 و نزههالقلوب شود. || نرگس. (از انجمن آرا) (آنندراج). رجوع به توضیح ذیل معنی بعد شود. || ترکش. (لغت فرس اسدی) (فرهنگ اوبهی). و رجوع به توضیح ذیل شود. صاحب برهان گوید «در بعضی نسخه ها به معنی ترکش که تیردان باشد و نرگس که گلی معروف باشد به نظر آمده است و می تواند بود که هر دو غلط باشد و «برگش » باشد یعنی برگ درخت موز را نیز موز می گویند و تصحیف خوانی کرده باشند» -انتهی. صاحب برهان در غلط شمردن ترکش و نرگس ذی حق است و «برگش » دنباله داشته و کاتب حذف کرده است و سپس آن را نرگس و ترکش خوانده اند. مثلاً اصل این بوده: و برگش به درازای چند گز است. (یادداشت مؤلف).

موز. [م ُ] (اِخ) مُز. رودی در اروپای غربی که از شمال شرقی فرانسه سرچشمه می گیرد و حدود 890 هزار گز طول دارد و از بلژیک و هلند می گذرد و به دریای شمال می ریزد.

موز. (اِخ) نام کوهی در مازندران است و آن را ماز نیز گویند. (از انجمن آرا) (از آنندراج). کوه البرز کوه عظیم است و کوههای فراوان پیوسته چنانکه از ترکستان تا حجاز کمابیش هزار فرسنگ طول دارد. طرف غربش که به جبال گرجستان پیوسته است کوه لگزی خوانند و چون به مکه و مدینه رسد عرج گویند و طرف شرقی اش که با جبال اران و آذربایجان پیوسته قفق خوانندو چون به حدود عراق و گیلان رسد موز خوانند و مازندران در اصل موزاندرون بوده. (از نزههالقلوب مقاله ٔ 3 چ اروپا صص 191-192). اما این گفته قابل تأمل است.

فارسی به عربی

موز

موز

خواص گیاهان دارویی

موز

نیرو بخش دستگاه تناسلی زن ومرد بوده و از سقط جنین جلوگیری می کند. فسفر موجود در موز هوش را می افزاید. وپتاسیم آن برای شستشوی کبد وکلیه ها مفید است. گرم مزاجان باید بعد از خوردن موز سکنجبین خورند. و سرد مزاجان عسل تناول کنند. میوه خام آن را برای درد دیابت مصرف میکنند. نوشیدن آب پس از خوردن موز توصیه نمی شود.

فرهنگ عمید

آناناس

میوۀ مخروطی‌شکل درشت، آبدار، و معطر دارای پوست چوبی سخت و خاردار که دارای
درخت این میوه با برگ‌های دراز و گل‌های خوشه‌ای ریز آبی،

فرهنگ واژه‌های فارسی سره

آناناس

کاجدیس

کالری خوراکی ها

آناناس

۱۰۰گرم ۴۵ کالری

معادل ابجد

آناناس ، موز

216

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری